چهطور از قشنگی و قدرت تصویر بهره ببریم ؟
و اینکه چهطور به شعرمان کمک کنیم ؟
شعر هنر اکمل است. نیاز به تصویرسازیاش در چنبرهی زبانیت و در جوهرهی چامه قابلیت تاویل مییابد آنهم تحت امکاناتی که حواس بهطور چند رسانهای در اختیار زبانیت چامه میگذارد، اما آنگونه چامکآرایی که مورد نظرشماست، نه! که اگر به نیت و قصد مصورسازی شعر باشد، خب هیچ ربطی به استتیک و لذت آن ندارد، اما عنصر ایماژ _و نه مصورسازی مرسوم شعر و داستان خاصه در دهههای دور، _در چامه و در شعر میتواند منبع الهام هر هنرمندی از سایر رشتهها قرار گیرد. اینکه در آنکنگاری《بداهه》 مشق کنید خب مشق، مشق است و به نیت آن است که عضلات ذهن را تقویت کند. شعر اما وقتی خود را مطرح میکند نظر به طرح حرفهای خود بهعنوان اثر دارد، چامه و شعر البته از قدیم همیشه در خود عناصر چندرسانهای داشته، صدا داشته، رنگ داشته، حرکت داشته. رقص هم مانند سماع عارفانه در اشعار دیوان شمس و. حضور داشته است. ما در روایت سوم شخص شاهنامه و رجزخوانیهای پهلوانها در فردوسی حرکت میبینیم. پرفرمنس نزد قدما در اشکال سنتی خود احساس میشده است. حافظ میگوید: 《شاه شیرین سخنان خسرو شیرین دهنان که بهمژگان شکند قلب همه صفشکنان》. صدای شین صدای چکاچک شمشیر است صدای سان دیدن است برای دیدن پادشاه عشق خسرو یا آنجا که گوید: 《لبم از بوسه ربایان بر و دوشش بود》 آنقدر لب غنچه میشود که نیاز ندارد شما شکل غنچه را بکشید. ولی گاه نگاره و امکانات جندرسانهای کمک میکند به لذت بیشتر از درک مناسبات جوهرهی چامه. بنابراین آن وجه مصورگردانی اثر با اینکه نگاره و چندرسانگی جزء ذات و جوهره شود و نه عَرض توفیر ماهوی دارد و علیالسویه یا جداسرانه است حکایتش. و اما ما را از نقش چندرسانهای چامه و جامک مرا، د بهره از امکانات و مناسبات روزآمد است که به خدمت جوهره و دوات چامه آید.
چامک تکسلولی و انفرادیست علیرضا پنجهای
ضرورت روزآمدی واژگان در زبان رسمی ما نوشتهی علیرضا پنجهای
چامه ,شعر ,اینکه ,صدای ,بهره ,مناسبات ,چامه و ,و نه ,جوهرهی چامه ,در چامه ,برای دیدن
درباره این سایت